اولین همایش ملی علوم انسانی در حکمت معاصر با محوریت علامه طباطبایی

1st National conference of Humanities in contemporary Philosophy with the focus on Allameh Tabatabai


جهت استفاده از کلیه امکانات و ارسال نظر در خصوص هر مقاله لطفا در سامانه کاربران وارد شوید.

اطلاعات مقاله
عنوان : قضاوت در اسلام
موضوع : هـ) مباحث تفسیری، فقهی- اصولی
سایر نویسندگان : جناب آقای عبدالحسین بابایی چقا سلمانی (نویسنده مسئول) ,جناب آقای جلال حسین طلایی
کد مقاله : hcw1-00880039
ارائه دهنده : عبدالحسین بابایی چقا سلمانی
متن چکیده : روشن است که قضا از مهم‏ترین و بزرگ‏ترین و خطیرترین امور جامعه است، تا بدان حد که گفته شده شاخه‏اى از درخت ولایت و حکومت است و امور حکومت جز با آن به سامان نمى‏رسد، چون ستون محکم خیمه حکومت است اما اساس هر حکمى و انشاى هر رأى و تصمیمى به دست قاضى است که به اجراى رأى و امرش دستور مى‏دهد. ختم و فصل اختلاف به دست دادرس محکمه و اراده وى برحسب دانش و اعتقاداتش است و نتیجه‏اى که پس از فحص و تحقیق و بعد از پرسش و پاسخ بِدان مى‏رسد، نیز پس از آن که مطالب هر دو طرف ادعا را شنیده، پرونده مربوط را با تمامى قرائن و شواهد و نظریات متخصصان(آگاهى و پزشک قانونى و گواهان و وکیل) در موضوعات مطرح شده مى‏خواند، همچنین بررسى هایى را که براى کشف حق و حقیقت لازم مى‏داند، به عمل مى‏آورد، تا بعد از طى تمامى این مراحل بتواند حکم صادر کند و رأى بدهد. حکم قاضى با حکم والى متفاوت است، حکم والى، به استماع دعوى و در نظر گرفتن ضوابط محاکم و دفاع مدّعى علیه(خوانده) و استشهاد و رعایت قاعده بیّنه و اَیمان(قَسَم) کارى ندارد.1 حکم والى و حاکم، حکم حکومتى است، نه قضایى، و والى، شرایط قاضى را ندارد. آیه «إنّ اللّه یأمرکم أن توءدّوا الاماناتِ إِلى أهلِها و إذا حکمتم بین الناس أَنْ تحکموا بِالعدل».2 شامل حکم حاکم(والى) و حکم قاضى است و بر هر دو رعایت عدالت لازم است. مبناى حکم والى، از آن رو است که ولایت و حق اداره جامعه را طبق قوانین خاص دارد، و طى مبناى حکم قاضى، تحقیق و رعایت قوانین قضا در محکمه است. حکم والى، قضا نیست و پیامدها و آثار قضا را ندارد، چنان که حکم قاضى، حکم حکومتى نبوده و شرایط حکم حکومتى را ـ که به تفصیل در جاى خود گفته شده ـ ندارد.
جهت ثبت نظر خود به سیستم وارد شوید !